lundi 9 avril 2007

زیبای من


دستان مهربانش...
بوسه های گرمش........
و آن نگاه پر از زندگیش .....
باد نوازش صدایش را تا دور دستها می برد....
و برگ گل با شبنم صبحگاهی روی اشعه آفتاب آنها را حک می کند..
پروانه با بالهایش نیایش صبحش را با خود به دشت می برد...
و بلبل با صدای ملیحش آنها را سر مشق روز می کند.......
روز با نگاه پاک طاهره آغاز می شود..
و دقایق لحظه شماری شب را می کنند ...........
مهتاب به روی زیبای طاهرش می تابد ...
واز شرم در ابر آسمان پنهان می شود...............
......
دستهایش در دستانم
و نگاهش به آسمان
زیبای من طاهره صالح من
دوستت دارم